کد مطلب:88583 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:406

نظر خواجه نصیرالدین طوسی در مسئله غضب











خواجه نصیر در اخلاق ناصری می فرماید: «غضب (نقطه ی مقابل حلم) حركتی بود، نفس را كه مبدء آن شهوت و انتقام بود، و این حركت چون به عنف بود، آتش خشم افروخته شود، و خون در غلیان آید، و دماغ و شریانات از دخانی مظلم ممتلی شود، تا عقل محجوب گردد، و فعل او ضعیف، چنانكه حكماء گفته اند كه: بنیه ی انسانی مانند غار كوهی شود، مملو به حریق آتش و محتنق به لهب و دخان كه از آن غار جز آواز و بانگ و مشغله و غلبه اشتغال چیزی دیگر معلوم نشود، و در این

[صفحه 55]

حال معالجه این تغیر و اطفای این نایره در غایت تعذر بود، هر چه در اطفای اشتعال استعمال كنند ماده قوت گیرد و سبب زیادت اشتعال شود. اگر به موعظت تمسك كنند، خشم بیشتر و اگر در تسكین حیله نمایند لهب و مشعله زیاده گردد.»[1].

بقراطیس حكیم گوید كه: من به سلامت آن كشتی كه باد سخت و شدت آشوب دریا به لجه افكند كه بر كوه های عظیم مشتمل بود و بر سنگ های سخت زند، امیدوارترم از آن كه به سلامت غضبان ملتهب، چه ملاحان را در تلخیص آن كشتی مجال استعمال لطائف حیل باشد، و هیچ حیله در تسكین شعله ی غضبی كه زبانه می زند، نافع نیاید، و چندان كه وعظ و تضرع و خضوع بیشتر بكار دارند، مانند آتشی كه هیزم خشك بر او افكنند، تیزی بیشتر نماید و اسباب غضب ده تا است:

1- عجب 2- افتخار 3- مراء 4- لجاج 5- مزاح 6- تكبر 7- استهزاء 8- غدر (حیله و مكر) 9- ضیم (ستم) 10- طلب نفایسی كه از عزت موجب مناقشه و محاسده شود و شوق به انتقام غایت این اسباب بود.

و لو احق (ملحقات) غضب كه اعراض این مرض بود هفت صنف باشد:

1- ندامت 2- توقع مجازات عاجل (سریع) و آجل (موخر) 3- مشقت دوستان 4- استهزای اراذل 5- شماتت اعداء 6- تغییر مزاج 7- تالم ابدان (ناراحتی بدن) و امیرمومنین علی (ع) فرمودند: «الحده نوع من الجنون لان صاحبه یندم فان لم یندم فجنونه مستحكم»، غضب نوعی از دیوانگی است زیرا صاحب آن پشیمان می شود (یعنی حالتی غیر عادی داشته و پس از مدتی عادی می شود) و اگر پشیمان نشد، پس دیوانگی او ریشه دار و عمیق است (یعنی اگر از عمل و حالت خود پشیمان نشد، هنوز به حالت طبیعی باز نگشته و دیوانگی او عمیق است.)[2].

خداوند ما را به این جنون مبتلا نگرداند و اگر خدای ناكرده دچار شدیم،

[صفحه 56]

سریعا به هوش آئیم و خود او ما را در آن حال حفظ كند كه دیوانه خود قادر بر كنترل خود نیست.


صفحه 55، 56.








    1. عرفان اسلامی، جلد 10، صفحه 252.
    2. عرفان اسلامی، جلد 10، صفحه 253.